سیکل معیوب

سیکل معیوب

جستن ، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن
سیکل معیوب

سیکل معیوب

جستن ، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن

تار و پود

یک زمانی مردم دور یک ایدئولوژی دینی جمع شدند و رهبرشان می گفت دلخوش به این مقدار نباشید که آب و برق را مجانی می کنم، ما شما را به مقام انسانیت می رسانیم! معنویت شما را و روحانیت شما را عظمت می دهیم! حالا مردم فهمیده اند که هیچ راهی برای رسیدن به عظمت انسانی وجود ندارد مگر اینکه ابتدا دنیایشان بر طبق کرامت انسان ساخته شود. 

در این مدت که اختیار در دست مدیران بوده، پایگاههای خدمات اجتماعی رایگان یک به یک به نفع مدیرانشان تخریب شدند و هزینه ای که دولت می بایست برای این خدمات بپردازد به بهانه صرفه جویی و سرمایه گذاری در مناطق محروم و ارتقای سطح رفاه اجتماعی از مردم دریغ شد. جالب اینجا است که این سرمایه به مصرف ذکر شده نرسید و بخش عظیمی از این سرمایه به اسم اختلاس و از جیب مردم خرج بلند پروازی های ایدئولوژیک منطقه ای و فرامنطقه ای شد. 

در طی این چهل و اندی سال از هر تریبون و به هر شیوه درست و نادرست شروع به فحاشی به رژیم پهلوی کردند و خدماتشان را در راستای اهداف استکبار جهانی و ضد اسلام معرفی کردند. حالا اما همان فحش ها به همان افراد برگشته است. وضعیت به گونه ای شده که مردم می دانند قرار نیست اصولا هیچ کس به فکرشان باشد و برایشان غمخواری کند. دیگر آن ایدئولوژی دینی توان جمع کردن مردم و هزینه کردن دنیایشان را برای رسیدن به آینده ای بهتر در آخرت ندارد. حالا مردم به فکر مهاجرتند تا بلکه نسل آینده شان را از دروغهایی که مدیران گفته اند و می گویند نجات بدهند تا مگر فرصت های پیش روی بهتری برای ساختن آینده در دستشان باشد.

هم اکنون ایران شبیه پارچه ای اعلا است که هر تار و پودش درآمده و می خواهد در متن پارچه ای دیگر خود را جا کند. پارچه ی ایران نخ نما شده و دیگر توان مقاومت ندارد. 

همانطور که ما در مورد گذشتگانمان به قضاوت نشسته ایم، آیندگان هم در موردمان قضاوت خواهند کرد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد