سیکل معیوب

سیکل معیوب

جستن ، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن
سیکل معیوب

سیکل معیوب

جستن ، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن

دولت برای مردم یا برعکس

همه چیز به سیاست گزاری کلان کشور بر می گردد. در کشورهای موفق در زمینه ی ارائه خدمات اجتماعی، دولت در قبال مردم تعهداتی دارد. از جمله این تعهدات می توان به ارائه خدمات بهداشتی به عامه ی مردم اشاره کرد و هزینه ی این خدمات به میزان زیادی بر عهده ی سرویس های بیمه قرار می گیرد. دانستن اینکه هزینه ی تربیت کادر درمان چقدر است باعث می شود در قبال ساخت و تجهیز بیمارستانهای جدید و همچنین ارائه ی راهکارهایی برای به خدمت گرفتن کادر درمان از جمله پزشکان و پرستاران و تعیین تعرفه ی مناسب برای رفاه نسبی این قشر تلاش کنیم. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خدمات بهداشتی و درمانی، مبحث بهداشت و درمان همیشه برای تمامی دولت ها هزینه بر بوده است ولی اعتقاد بر این است که با هزینه کردن در این بخش ها در کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی در انتها نتیجه مثبت اقتصادی به جهت برگشت منابع مالی به خزانه دولت رخ خواهد داد چرا که با برگشت زودتر حتی یک روز به محیط کاری توازن مثبت اقتصادی برقرار خواهد شد. به عبارتی دولت ها در یک جا هزینه می کنند تا بتوانند در جای دیگر برداشت کنند چرا که با ارزش ترین منبع برای این دولت ها منابع انسانی آنها است و حفظ و نگهداری از این منبع ارزشمند باعث سودمندی دراز مدت در مدیریت کشورها خواهد شد. مثال واضح تر آن را می توانیم در بخش خودروهای ملی مشاهده کنیم. ورود خودروهای با کیفیت و اصلاح عیوب جاده ای و فرهنگ سازی مناسب ترافیکی باعث خواهد شد که سوانح جاده ای کمتر داشته باشیم و در نهایت تعداد افرادی که مجروح می شوند یا فوت می کنند در اینگونه سوانح کاهش قابل توجهی خواهد داشت و به همین نسبت این افراد قادر خواهند بود که در کارهای مولد اقتصادی خود مجدد وارد شوند و فعالیت نمایند. در کشور ایران این موضوع به شیوه ای مضحک و خنده آور طراحی شده است. به این مفهوم که مردم موظف هستند تا از جان و مالشان برای برقراری ایدئولوژی و ادامه ی سیاست های نظام خرج کنند. به عنوان یک پزشک موضوع را از دید خودم بررسی می کنم و بحث درباره موضوعات دیگر را به متخصصان مربوطه می سپارم. 

در حالت ایده آل فرض کنید در کشوری زندگی می کنید که دولت موظف به ساخت و تجهیز و نگهداری بیمارستاهای دولتی باشد. برای پزشک به محض فارغ التحصیلی از طرف سازمانهای مربوطه جایگاهای خالی برای اشتغال به کار فراهم باشد و پزشک خود را موظف بداند در ازای کاری که برای این مراکز انجام می دهد درآمدی متناسب با شأن و جایگاه اجتماعی خود دریافت نماید و همچنین مالیات بر درآمد نیز از سمت مراکز طرف قرارداد برداشت خواهد شد. سرویسهای بیمه گزار در جایگاه خود مشغول خدمت رسانی خواهند بود و وظیفه ی تعرفه گزاری با توجه به خدماتی که دولت ارائه می دهد و میزان تورم بر عهده ی ارگانهای تابعه قرار می گیرد. در این وضعیت چرخه ی کار و دستمزد بر روال منطقی خود خواهد چرخید.

با مقایسه ای ساده در مورد آنچه در ایران رخ داده متوجه می شویم که حاکمیت در جایگاهی خود را تصور میکند که می خواهد کمترین هزینه را برای ساخت مراکز درمانی و استخدام کادر درمان به عهده بگیرد و از طرفی دست در جیب مردم کرده و برداشتهای مالیاتی و اقتصادی خود را مطالبه می کند و همچنین سرویس های بیمه گزار نظیر تامین اجتماعی با هر وسیله ی ممکن نظیر تبلیغات رسانه ای سعی در کم کردن تعهداتشان در قبال مردم دارند. به این ترتیب پزشکان پس از فارغ التحصیلی بی خبر از این شیوه ی برخورد شروع به تاسیس مطب با هزینه ی شخصی می کنند و در تصورشان رسیدن به سطح درآمدی است که قاعدتا سالها برای رسیدن به آن سطح درآمد می بایست تلاش کنند و بسیاری در این وادی تغییر کاربری می دهند و اقدامات زیبایی را بر طبابت ترجیح می دهند. سیاستی که از یک سو تعهد کاریابی و بازگشایی مراکز درمانی متناسب با سطح جمعیت را از دوش دولت برداشته و از سویی دیگر دولت را مطالبه گر مالیاتی برای پزشکان می کند و از سمتی دیگر کارایی پزشکان تحصیلکرده و با تجربه به تدریج در جامعه کاهش می یابد چرا که یا تغییر شغل داده اند و یا در جستجوی مهاجرت و آینده ای بهتر برای نسل آینده جلای وطن را بر ادامه خدمت در وطن ترجیح می دهند. در این شرایط که دولت می بایست برای سلامت مردم هزینه کند در جستجوی دریافت سود از کادر درمان و مردم است. سرویس های بیمه گزار به هر دری می زنند تا تعهداتشان را کاهش دهند. به عنوان مثال قرص مترونیدازول ۲۵۰ میلی گرم را بیمه تقبل می کند ولی تعهد خود را در قبال قرص  ۵۰۰ میلی گرم بر می دارد. پرداختی به پزشکان طرف قرارداد مدت ها به تاخیر می افتد. تعرفه خود ساخته خود را همزمان با تعرفه اعلام شده از سمت وزارت بهداشت اعلام می کند و روز به روز شاهد کیفیت پایین تر این تعهدات در قبال مردم هستیم. در این بین سازمان تامین اجتماعی به چه کسی پاسخگو است؟ شفافیت در دارایی های خود را به کجا اعلام می کند؟ رسیدن به اهداف سیاستگزاری شده را چگونه پیگیری می کند؟ 

موضوع بحث در مورد برداشت های مالی دولت از جیب مردم و رسیدن به سود اقتصادی در مبحث درمانی و بهداشتی است که اصولا می بایست قبل از هر چیز دولتها وظیفه خود را برای سرمایه گزاری و ضرر در بحث درمان و سلامت جامعه بپذیرند. از نظر من باید پذیرفت که سرمایه گزاری در موضوع بهداشت جامعه و پرداخت هزینه های درمانی مردم از سمت سرویس های بیمه گر بر اساس واقعیت های موجود جامعه، دو امر مجزا از هم است که ورود به یک مبحث الزاما به معنی حذف یا کم اهمیت شدن موضوع دیگر نیست. قطعا باید برای سالم تر شدن محیط زیست تلاش کرد و قطعا برای برطرف شدن آلودگی هوا، صدمات و تلفات جاده ای، خشکسالی، بلایای طبیعی و ... باید اندیشیده شود ولی این به مفهوم نادیده گرفتن تلاشهای کادر درمان و فشار به این بخش برای هزینه کردن در مبحث بهداشتی نیست. 

در کل به نظر می رسد که آنچه اهمیت دارد پیگیری سیاست هایی است که اصولا ربطی به سلامت مردم و افزایش رفاه و آسایش آنها ندارد و هزینه در آن موضوعات هیچ گونه برگشت اقتصادی به بودجه ی کشور نخواهد داشت. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد